تو می روی به دور دست ها قلب مرا نمی بینی که چگونه زیر پای سرنوشت له شده است آری این قلب من است قلب من... قلبی که اکنون شباهتی به قلب ندارد شکسته است پژمرده است مرده است...مرده... تو با قلب من چه کردی؟ نمی دانم... شاید تقصیر تو نبود تقصیر سرنوشت... گویی او ما را به بازی گرفته بود ما عادت داریم همه چیز را به گردن سرنوشت می اندازیم پس بزار این بار هم بگویم تقصیر کیست؟ تقصیر سرنوشت...
نظرات شما عزیزان:
آخرين مطالب
Design By : RoozGozar.com |